تا سال 1813 ميلادی آذربايجان بصورت کشوری واحد بر ممالک محروسه قاجار حاکم بود. در کشوری که سيستم فدرال سنتی – حاکميت خانات – بر آن حکم ميراند مملکتی وليعهد نشين بود. پس از امضای قراردادهای گلستان و تورکمانچای آذربايجان به دو قسمت تقسيم گرديد. 280 هزار کيلومتر مربع از اراضی اش همچنان در ترکيب دولت قاجار ماند و 130 هزار کيلومتر مربع از اراضی اش به روسيه تزاری الحاق گرديد. روسيه تزاری پس از اشغال نيمی از آذربايجان شروع به کوچاندن ارامنه و ديگر ملت های به اراضی آذربايجان نمود. پس از برقراری نظام کمونيستی و اشغال دوباره جمهوری دموکراتيک آذربايجان بخشی از کشور آذربايجان شمالی به روسيه – دربند، داغستان- بخشی به گرجستان- بورچالی- بخشی به ارمنستان- گؤيچه، مهری،زنگه زور- بخشی نيز- قاراباغ- پس از سال 1990 به ارمنستان الحاق گرديد. جمهوری آذربايجان کشوری مستق است و مساحت اراضی اش 86 هزار کيلومتر مربع ميباشد. 20 در صد اراشی اش توسط ارامنه
آذربايجان جنوبی:
پس از سال 1925 و لغو کشور ممالک محروسه قاجار و تشکيل دولت ايران توسط رضاخان پهلوی آذربايجان به زور سرنيزه به کشور شاهنشاهی ايران الحاق گرديد- نام دولت ايران برای اولين بار در سال 1936 توسط به اصطلاح مجلس ملی رضاخان تصويب شد- آذربايجان جنوبی 280- 300 هزار کيلومتر مربع مساحت دارد. پس ا ز تشکيل رژيم سئونيستی رضاخان در ايران و تدوين قانون اساسی جديد و تصويب آن در مجلس فرمايشی ، ملت آذربايجان از کمترين حقوق انسانی و ملی اش محروم گرديد. پس از الحاق آذربايجان جنوبی، رژيم به تقسيم اراضی آذربايجان وپيش کشی آن به ايالات ديگر پرداخت. آذربايجان جنوبی تدريجا به استان های آذربايجان غربی، شرقی، زنجان، همدان، تقسيم گرديد . قزوين و ساوه از آذربايجان جدا گرديد. نامهای تورکی شهرها و روستاها حتی اسامی کوه ها و رودخانه ها به فارسی تغيير يافت و سخن گفتن به زبان تورکی در مدارس و شهرها ممنوع گرديد. تحقير و استثمار ملت آذربايجان شروع گرديد. سياست آسيميلاسيون رژيم شاهنشاهی موجب شد که مردم آذربايجان پس از انقلاب های مشروطه و خيابانی به قيامهای ملی در سال 1945 و 1979 بپردازند. در هر دو مورد آذربايجان موفق به تشکيل حکومت ملی گرديد ولی حکومت های فوق با کمک نيروهای خارجی توسط رژيم سرنگون گرديد. رژيم شاه پس از مغلوبيت حکومت ملی آذربايجان در سال 1946 به نسل کشی آذربايجانيها پرداخت. در عرض چند روز بيش از 50 هزار نفر اعدام گرديد و بيش از 200 هزار نفر از آزاديخواهان به مناطق کويری مرکز ايران تبعيد گرديدند و يا زندانی شدند. 30 هزار نفر از آزاديخواها ن مجبور به مهاجرت شدند. در سال 1979 نيز آذربايجان به قيام عليه رژيم دست زد و تحت رهبری حزب خلق مسلمان آذربايجان موفق به تشکيل حکومت تقريبا خود مختار گرديد ولی اين بار نيز نظاميان جمهوری اسلامی توانستند به زور اسلحه حق تعين سرنوشت آذربايجان را پايمال نمايند. سياست رژيم پهلوی پس از انقلاب به ظاهر اسلامی نيز ادامه يافت و آذربايجان باز هم تقسيم گرديد. استان اردبيل تشکيل گرديد و لی تابعيت شهر آستارا از اردبيل سلب شد. تحصيل به زبان مادری همچنان به عنوان گناهی نابخشودنی باقی ماند. سياست آسيميلاسيون با شدت تمام دوام يافت . شمار جمعيت آذربايجان جنوبی توسط سازمان آمار رژيم تهران تحريف ميگردد . رژيم، جمعيت ملل غير فارس را محدودتر و کمتر از رقم واقعی نشان ميدهد . ولی حقايق تاريخی ثابت ميکند که، در حال حاضر بيش از نيمی از اهالی ايران را تورکها تشکيل ميدهند. آذربايجانيها 30-32 ميليون نفر ميباشند. 8-10 ميليون نفر از اهالی آذربايجان به علت مشکلات اقتصادی و اجتماعی به شهرهای فارس نشين مهاجرت کرده اند. بيشترين جمعيت آذربايجانی در تهران سکنی گزيده است و تقريبا نيمی از جمعيت تهران را تورکهای آذربايجان تشکيل ميدهند.
آذربايجان جنوبی عبارت است از: استان همدان، استان زنجان،استان آذربايجان شرقی، استان آذربايجان غربی، استان اردبيل، استان قزوين، ساوه، آستارا و کرج. نقشه های جغرافيايی آذربايجان در قسمت “نقشه” نشان داده شده است.